سونوُو وقتی بچه بود توی یه تصادف همهی خانوادشو از دست داد. زن همسایه که دوست صمیمی خانوادشون هم بود اونو به فرزندی قبول کرد و با دوتا دختر خودش بزرگش کرد. چند سالی از اون ماجرا میگذره تا اینکه یه روز سونوُو یه شمع میخره… اما بعد میفهمه این شمع معمولی نیست! چون قدرت هیپنوتیزم داره!!..