سرراست

زندگی با میلف تنها و دخترش

مین بعد از تلاش برای پیدا کردن یه کار درست و حسابی و مکانی برای زندگی توی خونه یه میلف تنها و دخترش که دوست دوران کودکیش هست زندگی میکنه هر سه اونها زندگی خوبی کنار هم داشتن تا وقتی که توی موقعیتی قرار میگیرن که خیلی عجیبه و همه چیز بینشون تغییر پیدا میکنه...

پایان

۱۰ ماه پیش

قسمت آخر (33)

پری دریایی

در اوج همه گیری کرونا و کمبود پرسنل درمان به دستور وزارت بهداشت تمامی دانشجویان رشته پزشکی موظف به انجام خدمات به شهروندان کشور شدن. دانشجوی سال اول پزشکی هوانگ ماموریت گرفت برای یکسال به روستایی اعزام بشه در اولین دیدارش از دریا یه چیزی میبینه که اصن نگم براتون.. از داستان و صحنه های نابش لذت ببرید

پایان

۱۰ ماه پیش

قسمت 102.5

سلیطه ای در آپارتمان

در اواخر دهه 1920 در سئول یک زوج ژاپنی یه طوری باهمدیگه سکس میکنن که براشون اهمیتی نداره منی که تعمیرکار ساختمونشون هستم جلوم سکس میکنن و به تخمشون هم نیست ولی داستان اصلی زن مرموزیه که به زودی باهاش آشنا میشید....

پایان

۱۰ ماه پیش

قسمت آخر (30)

سعی کن حشری نشی!

بوی شیرین آغوش مادر...این پسر مثل دوران بچگی با مادرش روی یه تخت میخوابید تا اینکه یه حرف عجیب از مادرش شنید: من میتونم همه چی بهت بدم پسرم.

پایان

۱۰ ماه پیش

قسمت آخر (50)

تفریحات سکسی تابستان

تفریحات سکسی تابستان برای من وقتی اتفاق می افته که کل تابستون رو در حال خوشگذرونی باشم... بالاخره بعد از ده سال تصمیم گرفتم به زادگاهم برگردم تا دوستمو ببینم میخوام جوری این تعطیلات رو بترکونم که هیچوقت فراموشش نکنم..!

پایان

۱۰ ماه پیش

قسمت 115 - راه رسیدن به تو (قسمت آخر)

دخترهای حشری سئول

پسری که قهرمان داستان ماست. به عنوان یه کسی که توی سئول زندگی میکنه به مدرسه برگشته. دخترهایی از روستا های اطراف برای یادگیری گویش سئولی پیش اون جمع میشن. شنیدیم دانش آموز های سئولی به سکس داشتن معروفن! این درسته؟!!

پایان

یک سال پیش

قسمت آخر (45)

شهربازی و کوس های راضی

پسری که عاشق شهربازیه توی شهربازی هم کار میکنه یک روز اتفاقی یک کارت پیدا میکنه که توانایی کنترل زن هارو بدست میاره که زندیگیش کاملا تغییر پیدا میکنه...

پایان

یک سال پیش

قسمت آخر (44)

سفر در زمان

فکر میکردم سفر در زمان یا تسخیر جسد فقط واسه توی فیلم هاست ولی وقتی چشم هامو بعد از مرگ بر اثر تصادف باز کردم نوه یک خانواده چائیل بودم از این به بعد یه زندگی جدید..موفق و پر از کص های ناب قراره داشته باشم..نمیذارم هیچ کصی از زیردستم بپره...

پایان

یک سال پیش

قسمت آخر (63)

بقا در جزیره با نامادری

"مامان همیشه آمادست تا کمکت کنه." یک روز یهویی توی یه جزیره متروکه گیر افتادیم و برای فرار باید با نامادریم کارهای زشتی انجام میدادیم...

در حال پخش...

یک سال پیش

قسمت آخر (30)

فرار کن

یک دختر سردرگم و گمشده که وسط جاده توسط یه پسر جوون پیدا شده...

پایان

یک سال پیش

قسمت آخر (61)

برده الف ها

من بین الف های حشری و شیطانی گیر افتادم. چیزی که در انتظارم بود زندگی خیلی بدتر از مرگ بود.. الف های حشری مردهای قوی میخوان و چیزی که بده اینه که نسبت الف های نر به ماده 2 به 8 هست.. من چجوری قراره از این وضعیت فرار کنم؟؟؟

پایان

یک سال پیش

قسمت آخر (50)

نقشه کشیدن واسه کص خانم معلم

فکرشم قشنگه خانم معلم نازی که خیلی مهربون و زیباست رو موقع گاییدن بهش سیلی بزنی واقعا حال میده!!! ولی من فقط یه دانش آموزم و اون معلم...

پایان

یک سال پیش

قسمت آخر (43)

سکس سکس تا پیروزی

کل زندگی ژئوجین با جق و تحقیر شدن توسط دخترها سپری شده، یه روز یه آدم مرموز بهش یه قدرت ویژه میده که بهش میگن تسخیر بدن..حالا وقتشه بدن دخترارو مال خودت کنی...

پایان

یک سال پیش

قسمت آخر (63)

باشگاه مانگای سکسی

این پسر که تازه وارد کالج شده همراه با دوست دوران کودکیش وارد باشگاه کارتون میشه..باشگاهی سکسی و عجیب.. ولی من عاشق یکی از دخترهای اونجاام!

پایان

یک سال پیش

قسمت آخر (20)

سکسانه

سری داستان های کوتاه با کتگوری میلف و انواع کص های زیبا و سکسی

پایان

یک سال پیش

قسمت آخر (20)

سرنوشت کونبار

یه پسر خجالتی و جقی که همه فکرش درس خوندنه عاشق بدن دخترهاست یه روز توی کلاس خوابش میبره و وقتی بیدار میشه یه کادر جلوی چشمش ظاهر میشه روی اون نوشته(ماموریت: یک زن رو بکن!)

پایان

یک سال پیش

قسمت آخر (81)

خاله و نامادری

وقتی نامادری سکسی من رفت دنبال خواهرش توی خونه فیلم سوپر گذاشتم و داشتم جق میزدم که یهو خاله اومد داخل و مچمو گرفت. زندگی با دوتا دختر خوشگل همیشه هم خوب نیست. با این وضعیت دیوونه میشم!!

پایان

یک سال پیش

قسمت آخر (74)

فرکانس

هر طوری که بخوام میتونم بقیه رو کنترل کنم؟ مگه میشه! جو وون یه دانشجوعه که توسط همکارای زنش که توی آزمایشگاه کار میکنن اذیت میشه. یک روز تصادفی صدای خاصی رو کنار یریم میشنوه که میگه: متاسفم..عذرخواهی منو قبول کن. وقتشه این دخترهای مغرور رو درستشون کنم!

پایان

یک سال پیش

قسمت آخر (41)